در این مطلب شما با بررسی اهمیت و نقش آموزش در ایمنی، معرفی انواع آموزشها برای مفهوم ایمنی و بررسی دلایل مختلف بروز حوادث در ایران آشنا میشوید.
نقش آموزش در ایمنی؛ روشهای جلوگیری از حوادث+ عوامل بروز حادثه
یونس نجف نیا، کابین نیوز – امروزه بدون شک ضرورت داشتن یک زندگی راحت در گرو تلاش و فعالیت است و در همین راستا انسانها در طول تاریخ سعی کردهاند با ایجاد تغییر در طبیعت، متغیرهای آن را بهخدمت خود درآورند که در این راه علاوه بر دستیابی به مواهب بیشمار موجود در طبیعت، با خطرات جدیدتر و پیچیدهتری نیز مواجه شدهاند. از این رو شناخت خطرات و روشهای پیشگیری و مقابله با آنها اهمیت ویژهای دارد. به همین علت، در این مطلب قصد داریم شما را با نقش آموزش در ایمنی آشنا کنیم.
روشهای جلوگیری از خطرات و حوادث
انسان از سه طریق میتواند از بروز حوادث جلوگیری کند:
- تفکر و تعقل؛ از همه عالیتر
- تقلید؛ از همه آسانتر
- کسب تجربه؛ از همه تلختر
با توجه به موارد فوق به این نتیجه میرسیم که بهترین راه برای شناخت خطرات و مقابله با آنها، تفکر و تعقل است. بنابراین آموزش که یکی از پایههای تفکر و تعقل است، میتواند زمینهساز جامعهای ایمن و کمخطر شود و در کاهش حوادث نقش تعیینکنندهای را ایفا کند.
با افزایش جمعیت و پیشرفت روزافزون شهرنشینی و لزوم بلندمرتبهسازی ساختمانها، امروزه صنعت آسانسور از مهمترین ارکان رشد و توسعه شهرنشینی و صنعت ساختمان بهشمار میرود و کاربرد بسیار گستردهای پیدا کرده است و در طی مراحل نصب و راهاندازی و نیز پس از بهرهبرداری، ارتباط مستقیم با زندگی انسانها دارد. آنچه در این میان حائز اهمیت است، این نکته است که میزان حوادث مرتبط با آسانسور در میان افراد شاغل در این صنعت، بیشتر از افراد عادی جامعه و استفادهکنندگان از آسانسور است.
بررسی حوادث مرتبط با آسانسور نشان میدهد که بسیاری از حوادث رخداده بهدلیل بیاحتیاطیها و رعایتنکردن اصول اولیه ایمنی است. بنابراین با در نظر گرفتن نقش آموزش در ایمنی، میتوان از بسیاری از حوادث جلوگیری کرد. بسیار اتفاق میافتد که افراد شاغل در این صنعت، بدون توجه به استفاده از لوازم ایمنی شخصی یا نقص در ابزار کار یا معیوب و غیراستانداردبودن تجهیزات خود اقدام به کار میکنند.
دلایل بروز حوادث در ایران
هرچند عوامل مؤثر در بروز حادثه در کشورهای مختلف تشابهات زیادی دارد؛ اما آنالیز حوادث مرتبط با آسانسور نشان میدهد که در کشور ما بهدلیل بافت اجتماعی و مذهبی خاص، عوامل زیر از مهمترین علل بروز حوادث بهشمار میروند.
- اتکا به شانس و سرنوشت
- بیاعتقادی به ایمنی
- استقبال از خطر
- بیاحتیاطی
- کوچک شمردن خطر
- تنها کار کردن
- شوخی و مشاجره در حین کار
- استفادهنکردن از ابزار و لوازم ایمنی
- بیاطلاعی از ماهیت خطر
- بیتوجهی به کار
- عصبانیت
- غرور بیجا
- کار خارج از توان
- کار غیرمجاز
- اعتیاد
- * ایمنی چیست؟
ایمنی به معنای رعایت اصول و مقرراتی است که برای رهایی از شرایط مخاطرهآمیز و بهمنظور حفظ نیروی انسانی و تأسیسات بهکار میرود.
حادثه و عوامل ایجادکننده آن
تقریباً میتوان گفت که هیچ موقعیتی را نمیتوان یافت که در آن پتانسیل وقوع حادثه وجود نداشته باشد. حادثه نیز یکی از دلایلی است که باعث میشود نقش آموزش در ایمنی پررنگ شود. در یک طبقهبندی کلی میتوان علل بروز حادثه را به دو دسته مستقیم و کمک کننده تقسیم کرد.
علل مستقیم حادثه شامل اعمال و رفتارهای کاری ناایمن افراد بههمراه وجود شرایط ناایمن نظیر تجهیزات معیوب است و«علل کمککننده مشتمل بر شرایط فیزیکی کارگر و سیاستهای مدیریتی است. برای کاستن از رفتارهای مغایر با ایمنی در میان کارکنان فنی و کاهش حوادث شغلی، میتوان از برنامههای آموزش ایمنی استفاده کرد.
بیشتر بخوانید:
- 4 دلیل برای اینکه ما به آسانسور نیاز داریم
- آشنایی بیشتر با کارسلینگ آسانسور، نحوه ریلگذاری و اجزای آن
نقش آموزش در پیشگیری از حوادث
یکی از مهمترین راههای مقابله و پیشگیری از حوادث، شناخت عوامل ایجادکننده آن است و این شناخت فقط از راه آموزش بهدست میآید. نظر به این موضوع، برای اعتلای ایمنی که حد و مرز نامشخصی دارد، چارهای وجود ندارد جز اینکه به ایمنی از زاویه فرهنگ نگاه کنیم و به آن مفهوم فرهنگی ببخشیم. شروع چنین حرکت بنیادی مهمی، برنامهریزی مدبرانهای را طلب میکند و لازم است تا آنجا که امکان داشته باشد، این برنامهریزی در متن اصلی زندگی قرار گیرد. در ادامه بیشتر درباره نقش آموزش در ایمنی و 2 روش آموزش ایمنی صحبت میکنیم.
آموزش ایمنی بنیادی برای آینده و در زمان حال
از آنجا که ایمنی یک ارزش محسوب میشود، باید برای این مهم برنامهریزیهای حسابشدهای تهیه و تدوین کرد. ایمنی باید از اولین و سادهترین بنیان جامعه یعنی خانواده آغاز شود. پس از خانواده، مراکز آموزشی میتوانند نقش مهمی ایفا کنند. کودک از لحظه ورود به دبستان که فصل جدیدی از زندگی را آغاز میکند، باید بیاموزد که ایمنی چیست و چه مفهومی دارد. باید بیاموزد که در کلاس درس، در محیط مدرسه، هنگام بازی و ورزش، در کوچه و خیابان و بالاخره در منزل چگونه باید ایمن عمل کند. از آنجا که فرهنگ مفهومی اکتسابی است، باید هماهنگ با رشد کودکان این آموزشها شروع شود. به همین خاطر است که کودک همانطور که علوم را بهعنوان یک موضوع آموختنی از سال اول دبستان فرامیگیرد، لازم است اصول ایمنی را با مفاهیم و بهزبانی ساده بیاموزد.
آموزشهای ضربتی
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که برای زمان حال چه باید کرد؟ با توجه به اینکه امروزه کاملاً مشخص شده است که علت اصلی حوادث رفتارهای مغایر با ایمنی است، ضمن بررسی این گونه رفتارها، بهاختصار به اصول پیشگیری از آنها نیز پرداخته میشود. بنابراین نقش آموزش در ایمنی برای زمان آینده نیز بسیار مهم است.
فقدان مهارت لازم
منظور از این موضوع، افرادی است با نحوه اجرای روشهای ایمن آشنا نیستند. برای مثال ممکن است رعایتنکردن علایم ترافیکی از سوی یک فرد بیسواد، ناشی از عدم درک مفاهیم رنگهای چراغ ترافیک باشد. نقش این گونه اعمال ناایمن در کارهای غیررسمی و مشاغلی که نظارت قانونی بهروی آنها وجود ندارد، درخور توجه است و میتواند یکی از علل فراوانی حوادث در میان افراد کمتجربه و جوانتر باشد. برای بهحداقلرساندن میزان این گونه اعمال ناایمن، تبعیت از اصل «تطابق کار با کارگر» در مرحله انتخاب کارکنان، تنها نسخه شفابخش محسوب میشود. به این صورت که انجام هر وظیفه در سطوح مختلف، دارای نیازمندیهایی است که با شناخت آنها میتوان افرادی را برای انجام آن کار انتخاب کرد که دارای خصوصیات لازم شامل خصوصیات جسمانی و روانی باشند.
در این مرحله انجام معاینات بدو استخدام نقش اصلی را دارد. ذکر این نکته لازم است که فقط زمانی انجام این معاینات مثمر ثمر واقع خواهد شد که از حالت قالبی محض دربیاید و مطابق با خصوصیات هر وظیفه و شغل بهطور اختصاصی تعریف و انجام شود. علاوه بر رعایت اصول علمی در انتخاب پرسنل و همچنین در صورت وجود محدودیتهای ویژه در فرایند انتخاب، آموزش و مهمتر از آن بازآموزیها نقش حیاتی ایفا میکنند. واضح است همان قدر که انجام آموزشهای عملیاتی در مراحل مختلف کاری یک فرد حائز اهمیت است، آموزش اصول ایمنی نیز مهم است و شاید اهمیت این گونه آموزشها بیشتر نیز باشد، زیرا یک خطای عملیاتی ممکن است فقط باعث ازبینرفتن بخشی از محصول یا مواد اولیه شود؛ اما یک عمل ناایمن میتواند به قیمت جان یک یا چند انسان و همچنین از بین رفتن کل سیستم تمام شود. باید خاطرنشان کرد که انجام این گونه آموزشها در مراحل کارآموزی جایگاه ویژهای مییابد و ضروری است با توجه به ماهیت آن شغل یا وظیفه، این آموزشها و بازآموزیها بهصورت تئوری و عملی ارائه شود.
فقدان نگرش لازم
منظور از این موضوع این است که ضرورت انجام عمل ایمن احساس نمیشود. در همین راستا باید به نقش آموزش در ایمنی توجه ویژهای داشت. بسیاری اوقات افراد لزوم رعایت اصول ایمنی را درک نمیکنند و در نتیجه توجهی به آن ندارند. در این باره میتوان مثالهای زیر را بیان کرد.
- رعایتنکردن سرعت مطمئنه در سطح شهر
- رعایتنکردن دستور چراغهای ترافیکی
- استفادهنکردن از وسایل حفاظت فردی در محیطهای شغلی و…
حال این سؤال پیش میآید که چرا ضرورت یک عمل ناایمن بهراحتی از سوی افراد مختلف احساس نمیشود. شاید جواب این باشد که افراد، ناایمن عمل میکنند، زیرا پیشتر هم که کارشان را ناایمن انجام دادهاند، آسیبی ندیدهاند. اگرچه ممکن است این کاملاً درست باشد؛ اما نکته مهم این است که پتانسیل لازم برای بروز حادثه در انجام هر عمل ناایمن وجود دارد، همان طور که تئوریهای ارائهشده بر اساس آمارهای موجود بیانگر این واقعیت تلخ است. برای مثال بر اساس تئوری هنریچ، از هر 330عمل ناایمن، 29مورد به حادثه جزئی و یک مورد به حادثه شدید منجر میشود.
بنابراین رفتار ناایمن در آن دسته از افراد که بهمدت طولانی بهصورت ناایمن عمل میکنند و به آنها آسیبی نمیرسد، تقویت میشود. نتیجه اینکه شدت پیامدهای ناشی از رفتار ناایمن افراد، تعیینکننده چگونگی رفتار آنها در آینده است؛ بهطوری که رفتار تقویتشده در افراد، همواره تمایل بهتکرار دارد. یکی از روشهای پیشنهادی برای مبارزه با این نوع نگرشهای غلط، بهبود آگاهی افراد از ایمنی و اصلاح نگرش آنهاست. در این حالت تلاشهای انجامشده برای اصلاح رفتارهای ناایمن افراد، غالباً بر اساس این باور است که نگرشهای افراد تعیینکننده رفتار آنهاست. بنابراین اغلب راهحلها متکی بر تبلیغات و آموزشهای ایمنی به افراد است تا تغییراتی در نگرشها و در نتیجه رفتارهای آنها.
فقدان باور ایمنی
منظور از فقدان باور ایمنی این است که افراد فکر میکنند که انجام اعمال ناایمن آسیبی به آنها وارد نمیسازد. بنابراین با توجه به نقش آموزش در ایمنی میتوان ریسک خطرات ناشی از فقدان باور ایمنی را کاهش داد. این نوع باورهای غلط در افراد مختلف و بنا بهعلل متعدد شکل میگیرد. یکی از علل اصلی شکلگیری این نوع باورها، عادت بهخطر است. یعنی افراد بهدلیل مجاورت مداوم با خطر احساس میکنند در عمل خطری وجود ندارد. برای مثال کارگران نصب داربست هیچ گاه تصور نمیکنند که نصب داربست کاری ناایمن است، درحالیکه آمارهای موجود حاکی از آن است که قریب 50درصد حوادث منجر به فوت در کارگران ساختمانی، مربوط به گروه شغلی یادشده است.
اعتقاد بر این است که در این دسته از کارگران، ساز و کار انطباقی نیرومندی ایجاد میشود که باعث میگردد خطرات کوچک انگاشته شوند. هرچه خطر جزئی، ذاتی و تفکیکنشدنیتر از شغل باشد، انطباق یادشده قویتر خواهد بود. وجود این پدیده در کارگران و افراد یادشده، روند برنامههای آموزشی را بسیار دشوارتر میسازد؛ بدین معنا که این دسته از افراد همواره میپندارند نوک پیکان خطرات بهسمت دیگران نشانه رفته است. در جوامع در حال توسعه نظیر کشور ما که از شرایط فرهنگی خاصی برخوردار است، علل دیگری نیز وجود دارد که باعث میشود کارکنان وجود خطرات را برای خود باور نکنند.
یکی از مهمترین علل این گونه باورهای غلط، بحث مدیریتی است؛ بدین شکل که در بسیاری از موارد افراد برای نشاندادن قابلیتهای ذهنی و جسمی خود به کارفرما و در نتیجه تحکیم موقعیت کاری و در راستای افزایش سرعت و ارتقای قدرت کار، اقدام به انجام اعمال ناایمن میکنند که بسیاری اوقات، این اعمال نهفقط با مخالفت مدیران مواجه نمیشود، بلکه بهطور ضمنی تأیید و در نتیجه تقویت نیز میشود. از علل دیگر میتوان به مسئله تجربه و ارشدیت اشاره کرد؛ بهنحوی که افراد با سابقه کاری بیشتر احساس میکنند که در طول دوران کاری خود در مقابل خطرات بهنوعی مصونیت پیدا میکنند. البته در تعدادی از موارد این احساس کاذب در پرسنل باتجربه نه بهصورت یک باور بلکه بهعنوان ابزاری برای نشاندادن ارشدیت خود به پرسنل تازهوارد بهکار میرود؛ برای مثال بسیاری اوقات مشاهده میشود که پرسنل تازهکار، خود هیچ گونه پایبندی به این اصول نشان نمیدهند.
خاطرنشان میشود در پارهای موارد پارامترهای دیگری نظیر سطح سواد، نقش تجربه را در بحث اخیر ایفا میکند. برای نمونه گاه دیده میشود کارشناسان بهداشت حرفهای ضمن تأکید بر رعایت اصول ایمنی توسط کارگران، خود در عمل و برای اثبات قابلیتهای خود ناایمن عمل میکنند. علاوه بر موارد یادشده، باورهای غلطی نیز در جامعه وجود دارد که پارهای از اعمال ناایمن را بهاشتباه جسارت تلقی و آنها را تحسین میکند و تعداد دیگری از اعمال ایمن را مورد تمسخر قرار میدهد.
داشتن حالت هیجانی
گاهی اوقات بهخاطر استرسها ایمنی فراموش میشود. در این مورد نیز باید به نقش آموزش در ایمنی توجه ویژهای داشت تا حوادث کاهش یابد. استرسهای ناشی از کار شامل استرسهای روانی و فیزیکی است و نقش آن در کاهش سطح ایمنی مسئلهای است که حداقل از دهه گذشته بهشدت مورد توجه قرار گرفته و بخش زیادی از علوم ارگونومی، ایمنی و سایر رشتههای مرتبط را بهخود اختصاص داده است. امروزه نتایج مطالعات متعدد حاکی از آن است که در شرایط استرسزا، افراد با توجه به شدت عوامل استرسزا و همچنین عوامل مقابلهکننده با این گونه شرایط نظیر خصوصیات شخصیتی، آموزشهای قبلی و…، از دامنه اعمال ناایمن دور میشوند.
البته واضح است اعمال مغایر با اصول ایمنی که در این شرایط از سوی پرسنل رخ میدهد، بیشتر بهجای اینکه ناایمن باشند، در قالب خطاهای انسانی میگنجند. هرچند، هم اعمال ناایمن و هم خطاهای انسانی، از یک جنس هستند و پیامد هر دو آنها تهدید سطح ایمنی است، اما تفاوت ظریفی بین آنها وجود دارد و آن این است که خطاهای انسانی بهطور کاملاً ناخواسته رخ میدهد و فرد در شرایط عادی بههیچعنوان آن عمل را تکرار نخواهد کرد، درحالیکه اعمال ناایمن بهطور ارادی صورت میگیرد و فرد با وجود اطلاع از پیامدهای احتمالی آن اقدام به عمل یادشده میکند.
برای کنترل این گونه خطاها، علاوه بر اینکه لازم است تمهیدات فنی و مهندسی مناسبی برای حذف و کنترل منابع استرسزا صورت گیرد، لازم است که با اتخاذ تدابیر مناسب، پرسنل را برای مقابله با استرسهای احتمالی تقویت کرد. برای مثال، متعددبودن عوامل مؤثر در انجام قضاوت و تصمیمگیری میتواند زمینه را برای بروز خطا فراهم سازد. در این حالت اگر بتوان با طراحی مناسب پست کاری، اطلاعات لازم برای تصمیمگیری را بهصورت دستهبندیشده در اختیار کاربر قرار داد و از طرف دیگر با تهیه دستورالعملهای مکتوب امکان تصمیمگیری را تسهیل کرد، از احتمال بروز خطای مورد نظر کاسته خواهد شد.
از نظر ویژگی تلاش، زمان کمتری بهخود اختصاص میدهد
از نظر ایمنی، خصوصیات شخصیتی الگوهای ویژهای محسوب میشوند که بسیار باثبات و دیرپا هستند که همبستگی برخی از آنها با افزایش حوادث ناشی از کار مورد تأکید قرار گرفته است. یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی که اهمیت زیادی در ایمنی دارد، کنترل انگیزه است. این ویژگی عبارت است از درجهای که شخص قبل از انجام عمل میاندیشد. افرادی که از کنترل انگیزه زیادی برخوردارند، پیامدهای عمل را قبل از عمل میسنجند و برای دستیابی به پاداشهای بهتر و بیشتر در آینده، از پاداشهای ناچیز و فوری صرفنظر میکنند. برعکس شخصی با کنترل انگیزه کم، بهطور ناگهانی و بدون دوراندیشی عمل میکند و پیامدهای کوتاهمدت و فوری را ترجیح میدهد.
عموماً سطح کنترل انگیزه در میان بزرگسالان بیشتر از جوانان و در جوانان بیشتر از کودکان است. البته در هر کدام از گروههای یادشده نیز میزان کنترل انگیزه در میان افراد متفاوت است. با توجه به ثبات نسبی ویژگیهای شخصیتی در طول زمان و با درنظرگرفتن این اصل روانشناختی که رفتار گذشته بهترین پیشبینیکننده رفتار آینده است، میتوان در معاینات بدو استخدام از طریق آزمونهای عینی و مبتنی بر شخصیت، ویژگیهای شخصیتی مد نظر در افراد متقاضی کار را ارزیابی کرد و ضمن استخدام افراد باصلاحیت، برای اجرای برنامههای آموزشی برنامهریزیهای لازم را نیز انجام داد.
اقدامات لازم برای آموزشهای ضربتی
برای اجرای آموزشهای ضربتی، لازم است سرمایهگذاریها و اقداماتی بهشرح زیر انجام شود:
- سرمایهگذاری در زمینه آموزش؛
- سرمایهگذاری در زمینه بهبود لوازم ایمنی؛
- تدوین دستورالعملهای لازمالاجرای ایمنی؛
- ایجاد و بهکارگیری ابزار و اهرمهای لازم برای پشتیبانی از مقررات ایمنی؛
- بهکارگیری سامانهای منظم برای کنترل سیستم.
نتیجهگیری
در این مقاله شما با نقش آموزش در ایمنی آشنا شدید. در ادامه نیز برخی از مهمترین نکات اهمیت آموزش در ایمنی را بیان میکنیم.
- برخی حوادث بهعلت فقدان دانش و مهارت بهوجود میآیند که راهحل آن است تا دانش و مهارت کاری افراد را تا حد مطلوب و مورد نیاز برای وظیفهای که بر عهده دارند، در قالب آموزشهای در حین خدمت ارتقا داد.
- برخی حوادث بهعلت استفادهنکردن از دانش کار بهوقوع میپیوندند، یعنی افراد روش را میدانند اما سلیقهای عمل میکنند که در این مورد لازم است مدیریت قوی بهطریقی سیستمی، منضبط و کاردان بهکار گرفته شود.
- دسته دیگری از حوادث ناشی از بیاطلاعی فرد از موارد و نکات ایمنی است که لازم است مقررات و دستورالعملهای ایمنی هر شغل تهیه و سپس در قالب مفاهیم آموزشی و توصیههای ایمنی در حین خدمت به افراد ارائه و ضمانت اجرایی آن تضمین شود.
- گروه دیگری از حوادث بهعلت رعایتنکردن نکات ایمنی است، یعنی علیرغم اینکه فرد اطلاعات کافی درباره نکات ایمنی مربوط به کار و وظیفه خود دارد، بنا بهدلایلی در عمل، عمدی یا سهوی، در بهکارگیری آنها قصور میکند. در این مورد بهکارگیری ابزارها و اهرمهایی چون تشویق و تنبیه میتواند بسیار مؤثر و مفید باشد.
- بعضی دیگر از حوادث بهعلت نبود یا کمبود وسایل ایمنی است، یعنی وسایل و تجهیزات ایمنی بهاندازه کافی در اختیار افراد قرار نمیگیرد. در این حالت لازم است در فواصل زمانی معین با بررسیهایی که کارشناسان و مسئولان ایمنی هر واحد میکنند، کمبودها جبران و ابزارهای معیوب از محیط کار خارج شود.
- استفادهنکردن یا استفاده نادرست از لوازم ایمنی، دیگر عامل بهوجودآورنده حوادث است که در این گونه موارد سرپرست واحد مربوطه باید از این قبیل حرکات جلوگیری کند. او باید بهطور منطقی و عملی با این قبیل افراد صحبت کند و پس از آن در صورت تکرار، کمترین اغماض را درباره آنها نداشته باشد.
- بیتوجهی فرد به توصیههای ایمنی همکاران یا سرپرستان، از دیگر موارد حادثهآفرین است. در این صورت پس از راهنماییهای لازم و کافی، در صورت توجیهنشدن، باید با هماهنگی کامل با مدیریت نسبت به تعویض پست سازمانی فرد اقدام کرد، بهطوری که صدمه مالی در بر نداشته باشد.
- برخی حوادث نیز بهعلت کیفیت نامطلوب لوازم رخ میدهد. برای مثال در هنگام خرید گاه فقط جنبه اقتصادی مد نظر است و کیفیت مطلوب لوازم کمتر مورد توجه قرار میگیرد. بههمین دلیل لازم است در سیستم خرید و تدارکات شرکتها، یکی از شروط قطعی برای تأمین و تهیه لوازم، تأیید نمایندهای از واحد ایمنی آن شرکت باشد.